تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
استقلالی ها
و آدرس
esteghlalsarvarperozi.LXB.i
r لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
ساعت
امکانات
یادشان بخیر
"صراط" - باشگاه استقلال از دهه سی با نام تاج کار خود را آغاز کرد و از بدو تاسیس تاکنون توانسته خود را به عنوان یکی از قدرت ترین و پر تماشاگر ترین باشگاه ایران معرفی کند. در زیر اسامی بازیکنان و مربیان سالهای دور این تیم پرطرفدار را مرور می کنیم.
اسامی بازیکنان تاج در دهه 30
مرحوم علی دانایی فرد، ایرج حاتم، کارلو،عارف قلیزاده، محمود بیاتی، بیوک جدیکار، پرویز کوزه کنانی، اونیک کاراپتیان، رضایی، امینی، براوند، مرحوم سیادت، واهان سیمونیان، ژرژ مارکاریان، نادر افشار، حاج مختار، حسین مقیمی، مهدی صفری، حسین سرودی، محمد ساوجی، اصغر جدیکار، استواری، منوچهر تیورچی، رضا قلی زاده، رضا زمینی، حسن بیگی، هدایت پیوند، محمد رنجبر، داود ارغوانی، کامبیز جمالی، لئون، گارنیک مهرابیان، وانیک قازاریان، مروم محمد نجاری، مرحوم کرم نیرلو، بهمن نوروزی، احمد بیاتی، حسن حبیبی، فریبرز اسماعیلی، پرویز ابوطالب
اسامی بازیکنان تاج در دهه 40
ناصر حجازی، مهدی کشاورز، پرویز قلیج خانی، علی جباری، حسین فرزامی، جلال طالبی، کارو حق وردیان، اکبر کارگر جم، جواد قراب، مهدی حاج محمد، منصور پورحیدری، نصراله عبدالهی، علیرضا حاج قاسم، پرویز کوزه کنانی، نادر افشار، بیوک جدیکار، محمود بیاتی، محمد رنجبر، حسن حبیبی، حشمت مهاجرانی، منوچهر حبیبی، داوید خانیان، هارطونیان، فریدون عسگرزاده، گودرز حبیبی، محمدرضا عادل خانی، صباغ، رحیمی، امیر راباشی، تونیک، اسماعیلی، منوچهر تیورچی، کرم نیرلو، کمایی، مرتضی شرکا، حسن ابراهیمی، وارطانیان، علی استادعلی، کامبیز جمالی، نیکپور، کاردان، منشی زاده، ایرج سودآور، اکبر افتخاری، غلامحسین مظلومی، مسعود معینی، عباس مژدهی، عزت جانملکی ، فرهنگ بادکوبه، حمید لواسانی، حیاتی، جابری زاده
اسامی بازیکنان تاج در سال 1350
فرامرز ظلی، فرهنگ بادکوبه ،حمید لواسانی، منصور پورحیدری، پرویز قشلیچ خانی، علیرضا حاج قاسم، گودرز حبیبی، علی رحمانی، سه برادران مشتری، اکبر کارگر جم، احمد منشی زاده، علی جباری، احمد طاهری، عزت جانملکی، حسین فرزامی، نصراله عبداللهی، جلال طالبی، کارو حق وردیان، مسعود معینی، عباس مژدهی، جواد قراب، جواد اله وردی، مهدی حاج محمد، غلامحسین مظلومی
اسامی بازیکنان تاج در سال 1351
ناصر حجازی، فرامرز ظلی،سه برادران، پرویز قلیچ خانی، گودرز حبیبی، عزت جانملکی، اکبر کارگر جم، منصور پورحیدری، حمید لواسانی، کارو حق وردیان، مشتری، مسعود امینی، جلال طالبی، مهدی حاج محمد، علیرضا حاج قاسم، نصراله عبدالهی، جواد قراب، علی جباری، جواد اله وردی، عباس مژدهی، غلامحسین مظلومی، حسین فرزامی، احمد منشی زاده، مسعود مژدهی
سرمربی: زدراوکور رایکوف
اسامی بازیکنان تاج در سال 1352
ناصر حجازی، کارو حق وردیان، جواد قراب، اکبر کارگر جم، مسعود معینی، سه براداران، منصور پورحیدری، مهرداد زمانزاده، حسن روشن، عباس نوین روزگار، گیوه چی، عزت جانملکی، باغوردانی، آندرانیک اسکندریان، نصراله عبدالهی، رحمانی، هادی نراقی، مسعود مژدهی، پرویز مظلومی، حسن نگارش، علی جباری، محمدرضا عادل خانی، بهبود خاکسار تهرانی، غلامحسین مظلومی، کردستانی، منصور رشیدی
سرمربی: زدراوکو رایکوف
اسامی بازیکنان تاج در سال 1353
ناصر حجازی، منصور رشیدی، حجت اله خاکسار تهرانی، منصور پورحیدری، حسین کردستانی، عزت جانملکی، اکبر کارگر جم، نصراله عبدالهی، جعفر نگارش، سعید باغوردانی، مائیس میناسیان، عباس نوین روزگار، مهرداد زمان زاده، کارو حق وردیان، آندرانیک اسکندریان، علی جباری، مسعود مژدهی، محمد رضا عادلخانی، جواد قراب، حسن روشن، هادی نراقی، غلامحسنی مظلومی
سرمربی: زدراوکو رایکوف
اسامی بازیکنان تاج در سال 1354
ن
اصر حجازی، منصور رشیدی، صعید باغوردانی، منصور پورحیدری، عباس نوین روزگار، آندرانیک اسکندریان، علی جباری، حسن ابراهیمی، کارو حق وردیان، هادی نراقی، پرویز مظلومی، غلامحسین مظلومی، مسعود مژدهی، مصطفی مسلمی، جهانگیری کوثری، اکبر کارگر جم، سعید مراغه چیان
سرمربی: زدراوکو رایکوف
اسامی بازیکنان تاج در سال 1355
منصور رشیدی، عزت جانملکی، جواد قراب، کارو حق وردیان، اکبر کارگر جم، حسن ابراهیمی، حسن نگارش، اصغر حاجیلو، محرم عاشری، مصطفی مسلمی، جهانگیر کوثری، سعید مراغه چیان، حمید لواسانی، سعید باغوردانی، عباس نوین روزگار، آندرانیک اسکندریان، هادی نراقی، مسعود مژدهی، حسن روشن، حسن نظری، حمید ملک احمدی، خضرایی، منوچهرمطیعی، ایرج دانایی فرد
حمید بابازاده، سعید عزیزیان، احمد رضا عابدزاده، محمدرضا شکورزاده، مجید نامجو مطلق، رضا حسن زاده، امیر هاشمی مقدم، کورش تشت زر، مصطفی اردستانی، صادق ورمزیار، فرشاد فلاحت زاده، جواد زرینچه، مرتضی یکه، امیر قلعه نوعی، محمود کلهر، محسن گروسی، بهمن ترکاشوند، شاهرخ بیانی، عبدالعلی چنگیز، مهدی فنونی زاده، شاهین بیانی، عباس سرخاب، عبدالصمد مرفاوی، حسین ترابپور، خسرو پارسا، جعفر مختاری فر
سرمربی: منصور پور حیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1369
حمید بابازاده، احمدرضا عابدزاده، مهدی فنونی زاده، عباس سرخاب، عبدالعلی چنگیز، محمدرضا شکور زاده، مجید نامجومطلق، رضا حسن زاده، فرشاد فلاحت زاده، صادق ورمزیار، مصطفی اردستانی، کورش تشت زر، امیرهاشمی مقدم، جواد زرینچه، مرتضی یکه، امیر قلعه نوعی، محمود کلهر، محسن گروسی، بهمن ترکاشوند، شاهرخ بیانی، عبدالصمد مرفاوی، شاهین بیانی، خسرو پارسا، حسین ترابپور، جعفر مختاری فر
سرمربی: منصور پور حیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1370
حمید بابازاده، احمدرضا عابدزاده، رضا حسن زاده، خسرو پارسا، مهدی فنونی زاده، شاهین بیانی، جعفر مختاری فر، فرشاد فلاحت زاده، عبدالعلی چنگیز، صادق ورمزیار، ایمان عالمی، عبدالصمد مرفاوی، امیر دولت آبادی، عباس سرخاب، رضا احدی، مجید نامجو مطلق، امیر موسوی نیا، مسعود غفوریهای اصل، ناصر عباسی، میرشاد ماجدی، امیرهاشمی مقدم، سعید مظاهری، مهرداد رحمانی، امیر هوشنگ عبدالملکی
سرمربی: منصور پور حیدری
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1371
حسین ترابپور، احمدرضا عابد زاده، ثاقبی فر، حمید بابازاده، مهدی پاشا زاده،شاهین بیانی، ایمان عالمی، صادق ورمزیار، بهمن ترکاشوند، کوروش بختیاری زاده، عباس سرخاب، میرشاد ماجدی، عبدالصمد مرفاوی، عادل حردانی، کامیار کاردار، یعقوبی، جوادی، رضا حسن زاده، محمود سجادی، محمود صالح آّبادی، امیر قلعه نوعی.
سرمربی: بیژن ذوالفقار نسب
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1372
حمید بابازاده، احمدرضا عابدزاده، جواد زرینچه، قاسم سیانکی، جعفر مختاری فر، حسین ترابپور، شاهین بیانی، عباس سرخاب، ایمان عالمی، محمود فکری، محمدرضا مهرانپور، محمد نوری، علی حاج اکبری، قاسم کشاورز، کوروش تشت زر، امیر خانلو، ژورس غازاریان، امیر قلعه نوعی، غفوری های اصل، ناصر عباسی، عبدالصمد مرفاوی
سرمربی: یوگنی سوکوموروخوف
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1373
حمید بابازاده، بهزاد غلامپور، حسین ترابپور، جواد زرینچه، قاسم سیانکی، جعفر مختاری فر، شاهین بیانی، ایمان عالمی، عباس سرخاب، محمود فکری، محمدرضا مهرانپور، علی حاج اکبری، قاسم کشاورز، کورش تشت زر، امیر خانلو، ژورس غازاریان، امیر قلعه نوعی، امیر غفوری های اصل، ادموند اختر، علی اکبریان
سرمربی: نصراله عبدالهی
اسامی بازیکنان استقلال تهران در سال 1374
حمید بابازاده، بهزاد غلامپور، جواد زرینچه، محمد نوری، داریوش یزدانیف محمد خرمگاه، بهروز پرورش خواه، علیرضا منصوریان، ایمان عالمی، محمدرضا مهران پور، محمد تقوی، مهدی پاشازاده، علی حاج اکبری، کوروش تشت زر، ادموند اختر، علی اکبریان، عباس سرخاب، امیر قلعه نوعی، کامیار کاردار، ناصر عباسی، قاسم سیانکی، ژورس غازایان، صادق ورمزیار، محمود فکری، محمد علی یحیوی
ه گزارش خبرگزاری فارس، تیم فوتبال استقلال در دیدار دوم مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا به مصاف العین رفت که با گلهای ساموئل و مجیدی موفق شد مقابل حریف خود ۲ بر صفر به پیروزی برسد.
ناظر عربستانی این دیدار به مسائل مختلف برگزاری این دیدار اعتراض میکرد. بنا بر گفته کسرایی، مسئول روابط بینالمللی سازمان لیگ، ناظر عربستانی به تمامی مسائل مثل بلیت فروشی، استقرار نیروهای انتظامی و سربازان در مکانهای مختلف ایراد میگرفت که این موضوع منجر به بحث با مسئولان ایرانی شد و تمامی آنها را حسابی عصبانی کرد.
ناظر عربستانی از اواسط مسابقه به استقرار سربازان ایراد میگرفت.
مدیرعامل تیم استقلال گفت: بازیکنان ما غیرت کردند و اگر شده خانهام را میفروشم تا پول بازیکنان را پرداخت کنم.
علی فتحاللهزاده بعد از پیروزی 2 بر صفر استقلال در لیگ قهرمانان آسیا مقابل العین گفت: العین تیم بسیار خطرناکی است و اگر در مقابل آنها غفلت کنیم دروازه تیمتان باز میشود. استقلال امروز غیرت کرد و بازیکنان توانستند یکی از تیمهای قدرتمند عربی را شکست بدهند.
وی در مورد اینکه بازیکنان استقلال با وجود مشکلات مالی با تعصب بازی میکنند، اظهار داشت: میبینید که هیچکدام از بازیکنان اعتراض نمیکنند و با غیرت در میدان حاضر میشوند. خیلی از آنها دچار مشکل هستند و میدانند که چکشان برگشت خورده و یا میخواستند خانه و یا ماشین بخرند و قراردادشان به هم خورده است. به این بازیکنان افتخار میکنم و اگر شده خانهام را میفروشم تا به آنها پول بدهم. الان من را میبینند اما رویشان نمیشود به من چیزی بگویند ولی من این موضوع را میفهمم و سعی میکنم تا قبل از عید قرارداد را پرداخت کنم. خبرهای خوشی در راه است وزیر اعلام کرده که به فتحاللهزاده کمک میکنم تا بدهیهایش را به بازیکنان پرداخت کند.
مدیرعامل استقلال در مورد اعتراض سپاهانیها در مورد برگزاری بازی جام حذفی در 10 فروردین سال 92، عنوان کرد: سپاهانیها اعلام کردند سازمان لیگ به استقلال خوش خدمتی کرده است. شما بگویید آیا چنین اتفاقی افتاده است؟
آقای رحیمی که این صحبت را میکند باید بداند اگر خوش خدمتی شده به سپاهان شده است. ما باید روز چهاردهم فروردین در عربستان با الهلال بازی کنیم و دیدار سپاهان در ایران است. دوست نداریم حریفمان هم ضرر کند، چرا که سپاهان هم نماینده ایران است و در لیگ قهرمانان آسیا با تیمهای حاشیهای خلیج فارس بازی میکند این برنامه باید به نفع هر دو تیم باشد. باز هم میگویم اگر اصرار کنند و این برنامه به ضرر ما باشد بازی میکنیم اما این شرایط منصفانه نیست. در مورد بازی با سپاهان نیز باید با امیر قلعهنویی صحبت کنیم و تصمیم بگیریم که آیا در آن تاریخ به میدان میرویم و یا اینکه بازی نخواهیم کرد. آن زمان که میگفتیم یک ماه یک ماه لیگ را به خاطر تیم تعطیل نکنیم به خاطر همین اتفاقات بود اما همه هزاران حرف به ما میزدند.
مدیرعامل استقلال در مورد اینکه در بازی قبلی جواد نکونام به نظر میرسید نسبت به نیمکتنشینی ناراحت است و در این دیدار حنیف عمرانزاده برای تعویض آماده نشده است و به نظر میرسد در استقلال باند تشکیل شده است، گفت: شما دیدید در جنگهای کلاسیک برای اینکه همه با یکدیگر روبرو نشوند، چریکی به مصاف هم میروند. ما باندمان عقبتر قرار گرفته و 5 تا 5 تا از بیرون به حریف میزنند (با خنده) هیچ مشکلی بین بازیکنان ما وجود ندارد و همه آگاه هستند.
فتحاللهزاده در مورد اینکه اعلام شده 20 هزار نفر در طبقه پائین حضور دارند، گفت: من 30 سالی است که در ورزش حضور دارم و میدانم که در طبقه پائین ورزشگاه آزادی حدود 40 تا 50 هزار نفر هوادار جا میشود چطور میگویند 21 هزار نفر در طبقه پائین جا میشود و شاید افرادی دیگر حاضر در ورزشگاه روح بودند.
مدیرعامل استقلال در مورد اینکه به نظر میرسد پرسپولیس با مشکل مالی روبرو نیست، عنوان کرد: کاری با پرسپولیس نداریم و اگر به آنها زیاد و کم پول دادهاند به ما ربطی ندارد. ما مربی خارجی نیاوردیم که بخواهیم دلار بدهیم و آنها اگر کاری کردند به خودشان مربوط است.
می گوید که پس از مرگ همسرش، حسابی شکسته شده و دیگر حال و حوصله گذشته را ندارد؛ صحبت از خانم شفیعی همسر مرحوم ناصر حجازی است؛ زنی که دو سال در کنار ناصر با آن بیماری لعنتی دست و پنجه نرم کرد و در نهایت تسلیم تقدیر و سرنوشت شد .
چند روز قبل همسر مرحوم حجازی در خانه شمس آباد که به قول خانم شفیعی، بی ناصر دیگر روحی ندارد میزبان خبرنگاران سرویس ورزشی برنا بود و از هر دری سخن گفت؛ از بی معرفتی های برخی اهالی ورزش تا داستان اختلافات معروف حجازی و قلعه نویی و ...
متن صحبت های بهناز شفیعی همسر مرحوم ناصر حجازی با خبرنگاران ورزشی برنا پس از هفته ها سکوت را در زیر می خوانید: باور سخت سفر ابدی ناصر
نمی توانیم فراق حجازی را باور کنیم؛ دو سه روز قبل آتیلا از تمرین به خانه آمد و سراغ پدرش را گرفت. او حتی ناصر را صدا هم زد اما جوابی نشنید. پسرم رفتن پدر را هنوز باور نکرده است. وقتی وارد خانه شد به من گفت:« یعنی ناصر دیگه نیست؟!» نگاهش کردم و گفتم:«چه می گویی آتیلا جان؟»
عکس عجیب داخل خانه
خدا شاهد است اعتقاد دارم روح ناصر حجازی در کنار ماست. یک عکس بزرگ از او در پذیرایی منزل ما هست؛ چند شب پیش از کنار عکس او رد شدم و احساس کردم که او با چشم هایش مرا تعقیب می کند. شب ها احساس می کنم که چشم های ناصر در این تصویر حرکت می کند؛ این قسمت از خانه فضای سنگینی دارد چون ناصر اغلب اینجا بود.
روزی که به خوابم آمد چند بار خواب ناصر را دیده ام. شب اول که هنوز او را به خاک نسپرده بودند به خوابم آمد و گفت به مردم بگو که اینقدر سر و صدا نکنند چون سرم درد می کند و ممکن است برای همسایگان مزاحمت درست شود. من هم در جواش گفتم ناصر جان این مردم به خاطر تو آمده اند. آنها آنقدر دوستت دارند که این وقت شب هم تشویقت می کنند. خیلی وقت ها خواب او را می بینم اما وقتی بیدار می شوم همه چیز از یادم می رود.
تعریف متفاوت از شخصیت حجازی
تعریف متفاوت من از ناصر حجازی این است که؛ او آدم خوبی بود! همسرم انسان عصبی و رکی اما در عین حال کوه احساس بود. آن مصاحبه معروف
مصاحبه معروف حجازی با کیهان ورزشی در سال 52 را خوانده ام؛ همان که ناصر گفته بود دروازه ای خواهم ساخت از طلا با تورهای مروارید نشان و حتی تا به امروز هم آن مجله برای خودم نگه داشته ام. خاطرم است است آن زمان که مصاحبه چاپ شد تازه با ناصر آشنا شده بودم. کسی سراغ ما نیامد
ناصر چند هوادار دارد که خاص خودش هستند. آنها از روز اول بیماری تا الان در کنار ما بوده اند اما از جامعه ورزش حتی یک نفر نیز سراغی از ما نگرفته اند. تاکید می کنم حتی یک نفر هم جویای احوال خانواده ناصر حجازی نشده اند. البته من هم انتظاری از کسی ندارم چون می گویم همه افراد گرفتاری های خاص خود را دارند.
مردم ایران قدرشناس هستند خانواده حجازی کماکان در کانون توجه و محبت مردم هستند. چند روز قبل برای انجام یک کار اداری به اداره ای در میدان رسالت رفتم؛ کارمندان این اداره چنان با محبت با من رفتار کردند که شرمنده شان شدم. مردم پس از فوت ناصر هم محبت هایشان را از ما دریغ نمی کنند. آنها بسیار قدردان هستند و این موضوع را به عینه درک کرده ایم.کارمندی که در آن اداره باید کار ما را انجام می داد وقتی مرا شناخت زد زیر گریه؛ به شکلی که خودم هم گریه ام گرفت. پیش بینی فالگیر هندی
ناصر زمانی که در بنگلادش بود نزد یک فال گیر هندی رفته بود؛ آقای فالگیر به او گفته بود که تو 82 سال زندگی می کنی. او حتی به ناصر یادآور شده بود همسرت 10 سال زودتر از تو از دنیا می رود. این جمله مرد هندی در خاطر ناصر مانده بود؛ او همیشه می گفت اگر تو بروی من چکار کنم و 10 سال پایانی عمرم را بدون تو چگونه سر کنم و در دوران پیری چه کسی از من مراقبت کند؟! ناصر مرگ زود هنگامش را هرگز باور نداشت!
گفتند سه ماه بیشتر زنده نمی ماند
آذر 88 پزشکان به ما گفتند که او بین سه تا شش ماه بیشتر زنده نمی ماند. دکتر معالج ناصر برای اولین بار موضوع بیماری حاد او را به بنده گفت و از من خواست که فرزندانش را نیز در جریان قرار دهم. اگر سرطان تنها در ریه او بود ناصر بازهم زنده می ماند اما توده های سرطانی در قسمت های مختلف بدن او پخش شده بود. همسر برادر حجازی هم سال هاست سرطان دارد اما کماکان به زندگی ادامه می دهد. به همه گفتیم بیماری اش ذات الریه است ما پرونده ناصر را به آمریکا هم فرستادیم. پزشکان وقتی پرونده وی را مطالعه کرده بودند به صراحت اعلام کرده بودند که او هیچ شانسی برای زنده بودن ندارد. خاطرم هست وقتی این شرایط را دیدیم به همه سفارش کردم که به ناصر نگویند بیماری اش سرطان است. حتی در بیمارستان کسری هم با پزشکان هماهنگ کردیم که عنوان کنند بیماری ناصر ذات الریه است. فقط یک روزنامه ورزشی نوشت او سرطان دارد که ناصر آن مطلب را خواند ولی متوجه نشد که منظورشان چه کسی است.
لحظه ای که فهمید سرطان دارد
ناصر برای اولین بار در بیمارستان لاله متوجه شد سرطان دارد. او برای انجام یکسری درمان با دوستش به بیمارستان رفت و توسط پزشکش متوجه شد که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کند. آن روز برای اولین بار من با او نرفتم و یک پزشک به ناصر می گوید:« آقای حجازی آخرین بار کی شیمی درمانی کردید؟» ناصر می پرسد:« مگر من شیمی درمانی کرده ام؟» پزشک می گوید:« آقای حجازی شما انسان تحصیل کرده ای هستید و حتما می دانید که سرطان دارید» آنجا بود که ماجرا را فهمید. وقتی به خانه آمد با ناراحتی به من گفت که چرا به او نگفتیم که سرطان دارد؟! بازهم مجبور شدم حقیقت را کتمان کنم و گفتم:« ناصر جان چه کسی گفته تو سرطان داری؟!» اما دیگر همه چیز را می دانست و همانجا گفت که می خواهد با سرطان مبارزه کند. عاشق نوه هایش بود
حجازی عاشق نوه هایش بود. این اواخر بدجور به جانان دختر آتیلا وابسته شده بود. جانان هم ناصر را خیلی دوست داشت . او با 9 ماه سن وقتی عکس پدربزرگش را می بیند به آن واکنش نشان می دهد. یک روز از غفلت من استفاده کرد و سوار آسانسور شد تا به طبقه بالا برود و نوه مان را ببیند که خودم را به او رساندم و گفتم ناصر جان اگر حالت بد می شد و روی زمین می افتادی من چه کار می کردم؟ من از پا افتادم
مرگ ناصر مرا از پا انداخت. باور کنید در زمان بیماری او هم رنج و مشقت بسیاری را متحمل شدیم. کسانی که مریض داشته باشند متوجه می شوند که من چه می گویم.
یک خط هم وصیتنامه ننوشت ناصر هیچ زمانی از رفتن و مرگ صحبت نمی کرد. او بسیار مقاوم و با روحیه بود. حجازی آنقدر در مبارزه اش با سرطان مصر و جدی بود که حتی یک خط وصیت نامه ننوشت! حداقل 10 سال در کنار ما نبود زندگی با ناصر حجازی بسیار دشوار بود. او در زمان حیاتش شاید نزدیک به 10 سال در کنار من و فرزندانش نبود و مدام در اردوهای ملی و باشگاهی بسر می برد.. حجازی حتی زمانی که آتیلا به دبیرستان رفته بود نمی دانست پسرش کلاس چندم بود! یادمه که یکبار رفته بود مدرسه آتیلا و گفته بود پسر من که کلاس سوم است را صدا کنید اما مسوولان مدرسه گفته بودند ما آتیلا حجازی داریم ولی کلاس سوم نیست.
همه را بخشید و رفت
حجازی از هیچ کس دلخوری نداشت. او انسان کینه ای نبود و همه را پیش از مرگش بخشید حتی آنهایی که بدترین دشمنی ها را در حقش کردند. روزهای آخر عمرش و زمانی که همه می گفتند با قلعه نویی اختلاف دارد به خوبی از او استقبال کرد.زمانی که قلعه نویی می خواست به ملاقاتش برود من فقط یک بار به ناصر گفتم و وی نیز با روی باز پذیرایش شد.
حتی یکبار هم دعوا نکرد
ناصر اهل دعوا نبود و در سراسر زندگی مان یکبار هم در کوچه و خیابان با کسی دعوا نکرد و همیشع به آتیلا می گفت : «اگر کسی حرفی زد و یا با کسی تصادف کردی مبادا دعوا کنی ، سرت را پایین بینداز و برو.» علت اختلاف حجازی و قلعه نویی
از آنجا که در زندگی ورزشی حجازی دخالتی نداشتم علت دقیق اختلافش با قلعه نویی را نیز نمی دانم اما فکر می کنم دلیل اصلی ناراحتی او از امیر این بود که ناصر انتظار داشت زمانی که قلعه نویی بعد از او سرمربی استقلال شد از وی اجازه یا رخصتی می گرفت که امیر این کار را نکرد. اختلافات این دو آنقدرها هم که مردم فکر می کردند ریشه ای نبود.
انتظار تماس قلعه نویی را داشتم ناصر هرگز با من درباره نبخشیدن قلعه نویی سخن نگفت. بنده هم بر خلاف برخی شایعات رواج یافته هرگز علیه امیر صحبت نکردم. تنها ناراحتی ما از قلعه نویی به این دلیل بود که انتظار داشتیم پس از فوت ناصر حداقل یک تماس با ما می گرفت و ابراز همدردی می کرد اما امیر این کار را انجام نداد. البته او کار بسیار خوبی کرد که به مراسم ناصر نیامد زیرا اگر می آمد چه بسا اتفاقاتی رخ می داد که ناراحت کننده بود.
مصاحبه آتوسا و سعید
مصاحبه آتوسا حجازی و سعید رمضانی علیه قلعه نویی را خواندم. صحبت های این دو علیه قلعه نویی خواسته خود آنها بود و من اطلاعی از آن نداشتم.
شایعه خالی بودن تابوت من هم جایی این حرف را شنیدم؛ شایعه شده بود که تابوت ناصر حجازی در ورزشگاه آزادی خالی بود که به هیچ عنوان واقعیت نداشت. خودم می دانستم که در روز تشییع جنازه نمی توانیم ناصر را ببینیم؛ روی همین حساب با مساعدت مسوولان او را شبانه به خانه اش آوردند و پس از چند ساعت بردند. آن شب اصرار داشتم که ناصر را به خانه بیاورند چون اینجا را خیلی دوست داشت. اول اجازه نداده بودند ولی با تلاش آقای فتح الله زاده ساعت 2 شب ناصر را به خانه آوردند.
ماجرای تدفین بدون حضور خانواده
زمان تدفین هیچکدام ما حضور نداشتیم؛ ابتدا خیلی از این موضوع ناراحت شدم اما صحبت های فتح الله زاده مرا قانع کرد. او می گفت اگر مسوولان منتظر شما می شدند چه بسا با هجوم مردم پیکر آن مرحوم سالم به درون قبر نمی رفت. سیگار عامل سرطان ناصر نبود خانواده خیلی به ناصر اصرار می کردند که سیگار نکشد اما او چند سالی سیگار کشید و البته در مقاطع مختلف سیگار را ترک می کرد. البته پزشکان اعلام کردند عامل سرطان او سیگار نبود اما به هر حال استعمال دخانیات در پیشرفت بیماری اش اثرگذار بود.
طرح 27 ساله ها فشارهای روحی ناصر را از پا در آورد. او در اوج آمادگی بود که طرح 27 ساله ها را اجرا کردند تا وی را از تیم ملی کنار بگذارند. من هنوز اعتقاد دارم آن طرح تنها برای کنار گذاشتن ناصر بود چون نامه مسوولان تنها به در خانه ما آمد. ناصر پس از آن اتفاق چند شبانه روز گریه می کرد و می گفت چرا باید مرا از خدمت کردن به تیم کشورم محروم کنند؟!
به خاطر من قهر کرد ناصر دو بار از تیم ملی قهر کرد و حتی یکبارش بخاطر من قید سفر را زد؛ او اصرار داشت من هم همراه تیم به خارج بروم اما مسوولان وقت فوتبال می گفتند که ما امکانات آن را نداریم که همسر تو را همراه تیم ملی ببریم. یکبار هم قبل از جام جهانی بود که در نهایت با تیم به آرژانتین رفت.
توهم نبود؛ خیانت کردند!
بر خلاف نظرعده ای که می گویند خیانت به ناصر توهم بود، من هم مثل حجازی اعتقاد دارم در بازی معروف استقلال و سایپا تعدادی از بازیکنان در حق او نامردی کردند. یکبار آن شب و یکبار هم پس از شکست استقلال در فینال آسیایی ناصر را خیلی ناراحت و پژمرده دیدم. دختر سرطانی زنده ماند اما ناصر... ناصر مدتها هزینه های یک دختر خانمی را که سرطان داشت متقبل شد. آن دختر سرطانی هنوز به زندگی خود ادامه می دهد اما ناصر از دنیا رفت. نذری دادن حجازی
حجازی هم مثل خیلی از مردم ایران اهل نذری دادن بود اما اجازه نمی داد کسی متوجه آن شود.همیشه اصرار داشت که اگر کار خیری انجام می دهیم نباید کسی متوجه شود. ما هر نذری داشتیم به یک موسسه در خیابان ساقدوش اهدا می کردیم. یکبار آتیلا می خواست نذری بدهد که ناصر گفت به کسی در خانه خودمان نذری ندهید؛ غذاها را داخل ماشین بگذارید و ببرید در خیابان تقسیم کنید چون دوست نداشت کسی از کار ما اینگونه برداشت کند که می خواهیم ریاکاری کنیم.
داستان آن بیت شعر شعر «من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی...» راخیلی دوست داشت و حتی روی سنگ مزارش آن شعر را حک کردیم؛ آن بیت شعر را در زمان بیماری اش در یک مجله خوانده بود.
عاشق فرهاد بود
بازیکن محبوب حجازی فرهاد مجیدی بود. او فرهاد را مثل پسرش دوست داشت. البته ناصر علاقه زیادی هم به دایی داشت.
«دیکشنری» همیشه همراهش بود
اهل مطالعه بود. او روزی یک ساعت کتاب های زبان انگلیسی را می خواند. دیکشنری همیشه همراه ناصر بود.از زمان جوانی اش همیشه این کتاب را هنگام رانندگی جلوی فرمان ماشین قرار می داد و لغت حفظ می کرد. می گفتم ناصر تو با این کارت آخرش تصادف می کنی.
تعجب سید حسن خمینی
پس از مرگ حجازی حاج حسن نوه امام برای گفتن تسلیت به منزل ما آمدند. او لطف داشت و به ما گفت اگر کاری مربوط به وراثت آن مرحوم دارید انجام دهم که به وی عرض کردیم ناصر از مال دنیا هیچ چیز نداشت. این خانه هم که الان در آن ساکن هستیم به نام من است. حاج حسن باور نمی کرد که حجازی در این دنیا چیزی به نام خودش نداشته باشد. ساخت خانه با رنج و مشقت منزلی که در آن ساکن هستیم را با رنج و مشقت ساختیم. آتیلا و سعید (سعید رمضانی داماد مرحوم حجازی) هر چه که داشتند را فروختند تا این خانه را بسازیم. البته ناصر حجازی هم هرچه داشت به اضافه 50 میلیونی که از استقلال گرفته بود را برای خانه جدید هزینه کرد. یادمه که می گفت: نازی این آخرین پولی است که من دارم. در اواخر ساخت خانه و زمانی که پول کم آوردیم مجبور شدیم مغازه ناصر را در پاساژ مریم بفروشیم. او این مغازه را با اقساط ماهیانه 400 هزار تومان خریداری کرده بود.
6 ماه دوید تا وام بگیرد ناصر حجازی یکی از بزرگان فوتبال ایران بود اما برای ساخت خانه اش شش ماه دنبال وام دوید تا توانست مبلغی را روی سند خانه وام بگیرد؛ سپس مغازه اش را فروخت تا توانست وام بانک را تسویه کند.
آرزویی که به آن نرسید تنها آرزویی که حجازی داشت و به آن نرسید، نشستن روی نیمکت تیم ملی بود. ناصر خیلی دوست داشت برای یک دوره سرمربی تیم ملی شود اما هرگز شانسی به او داده نشد؛ او دیگر هیچ آرزویی نداشت . می گفت من «گنجشکروزی» هستم او همیشه به کم قانع بود. یک وقت هایی سر به سر او می گذاشتیم و می گفتیم مربیان دیگر را نگاه کن که قراردادهای میلیاردی امضاء می کنند اما تو... ، او هم در جواب شوخی ما می گفت که مگر چقدر هزینه خورد و خوراک داریم که برای درآوردن پول دست به هر کاری بزنیم! گاهی اوقات وقتی از خانه بیرون می رفت هزار تومان در جیبش بود، می گفتم ناصر جان پول بیشتری در جیبت بگذار اگر خدایی نکرده اتفاقی افتاد و یا تصادف کردی چکار می کنی؟ همیشه می گفت:« من گنجشک روزی هستم.» باور کنید که هر چه قرارداد می بست پولش را به حساب من می ریخت و ...
تشکر از یک مدیر جناب آقای زنوزی مالک باشگاه فولاد گسترش تبریز در دوره بیماری یار و یاور حجازی بود؛ ما همیشه ممنون آقای زنوزی هستیم. پاسخ رد به شبکه های خارجی
پس از فوت حجازی برخی کانال های بیگانه تلاش بسیاری کردند که با خانواده او هم صحبت شوند اما ما هرگز حاضر به مصاحبه با آنها نشدیم. حتی با آتیلا قرار گذاشتیم که موبایل مان را جواب ندهیم اما آنها خیلی تماس گرفتند.
تعریف و تمجید پروین از رمضانی
من سال هاست با همسر علی پروین ارتباط دارم؛ چند روز قبل هم به منزل آنها رفتم. علی پروین که از دوستان نزدیک حجازی بود چند روز قبل حسابی تعریف سعید رمضانی داماد ما را نزد همسرش کرده بود؛ این سعید خیلی برای ما عزیز است و حالا هم من به او می گویم زودتر به صحنه فوتبال برگردد؛ او بعد از فوت ناصر قید فوتبال را زد و گفت چون با ناصر خان به لیگ برتر آمدم دیگر در این مسابقات حاضر نخواهم شد. می خواست کتاب بنویسد طی سالهای اخیر بسیاری از خاطرات زندگی اش را رسانه ها بصورت پراکنده منتشر کردند اما خاطرات ناگفته فراوانی هم بود که با خودش برد. ماههای قبل از بیماری اش تصمیم داشت تا کتاب زندگی اش را بنویسد که بعد آن بیماری سر رسید و امانش نداد.
از ساخت فیلم زندگی اش استقبال می کنیم
پس از فوت ناصر چند کارگردان خواستار اجازه ما برای ساخت فیلم شدند اما فعلا آتیلا جوابی نداده و به نظرم اشتباه می کند و باید زودتر به پیشنهاد یک کارگردان خوب جواب مثبت بدهد تا این فیلم ساخته شود.
داستان جالب پیامک ها از دختر و پسرم خواسته ام که روزی سه ، چهار ساعت تلفن همراه ناصر حجازی را روشن کنند . با گذشت چند ماه از فوت ناصر هنوز علاقه مندانش به تلفن همراه او پیامک می دهند تا مشخص شود که وی از یاد دوستدانش نمی رود. علاقه مردم به اسطوره
هر روز هفته و در هر ساعتی که سر خاک ناصر بروید قبر او شسته شده و گل زیادی روی آن است. این نشان دهنده علاقه مردم به ناصر حجازی است. اینها بهترین مردم دنیا هستند که ناصر همیشه دوست شان داشت و بخاطرشان تلاش کرد.
* پدر و مادر او اصالتا قائم شهری هستند اما خود او در تهران متولد شده و چون پدرش کارمند صنایع دفاع بوده در همان مجتمع های صنایع دفاع زندگی می کردند و در محله پارچین ورامین دوران کودکی را گذرانده بود .
*وضعیت مالی خوبی نداشتند ؛ به طوری که او تمام مسیر منزل تا محل تمرینات را با اتوبوس های شرکت واحد که تنها پول بلیت آن را داشت می رفت .
*قبل از او یک دختر و بعد او نیز یک دختر و فرزاد هم آخرین فرزند خانواده مجیدی است.
*قدش 179 و وزنش 73 کیلو است !
*دو خواهر زاده به نام های نگین و فرشته دارد و به خواهرانش بسیار وابسته است در مورد فرزاد هم می گوید اگر یک روز تلفنی با هم صحبت نکنبم شبمان روز نمی شود .
*او و فرزاد برعکس دیگران اهل صغر سنی نبودند بلکه پدرشان شناسنامه های انها را یکسال بزرگتر گرفته تا زودتر به مدرسه بروند اما چه مدرسه ای ! پدر و مادرش مخالف فوتبال بازی کردن او بودند پدرش همیشه می گفت : بچسب به درس تا برادرت هم از تو یاد بگیرد فوتبال به درد تو نمی خوره !
*اولین قرارداد رسمی اش با تیم نوجوانان کشاورز 300 هزار تومن بوده با ماهی 5 هزار تومن و آخرین قراردادش هم با استقلال سفید امضا کرد .
*حدود سه سال پیش زمانیه پروین سرمربی پرسولیس بود پروین علنا اعلام کرد تنها کسی که حق پوشیدن شماره 7 پرسپولیس را دارد فرهاد مجیدی است و او هم برای بستن قرارداد به باشگاه پرسپولیس رفت و ناصرخان حجازی هم اعلام کرد : اگر فرهاد طلا هم باشد دیگر نمی خواهمش ! اما فرهاد هرگز راضی نشد با خودش کنار بیاد چه برسه با میلیونها هوادار!
*نرفتن به لنگ و ماندن در استقلال را بزرگترین تصمیم زندگی خود می داند و هیچ علاقه ای به یاغی شدن ندارد و اکنون هم به خاطر استقلال و هوادارانش برگشته و کلی شرایط مالی از دست داده و هیچ شرط مالی برای باشگاه نذاشته ! (اینو میگن تعصبااااااااااااا قابل توجه بعضیا )
* الگوی خارج از فوتبالش علی دایی بوده (اه اه آدم قحط بود داداش فرهاد ؟؟؟) و همیشه خواسته پشتکار او را داشته باشددر فوتبال هم الگویش مجید نامجو مطلق است و البته حمید استیلی هم در رشد فوتبالش تاثیر داشته .
*و اما زندگی خانوادگی و آشنایی با همسر : فرهاد با همسرش در یک شرکت هواپیمایی و هنگامی که برای تهیه بلیت رفته بود آشنا و این آشنایی سرآغاز یک زندگی شیرین بود (همسر او یکی از کارمندان اصلی آن شرکت بود )
*زندگی فرهادزمانی شیرین تر شد که دخترش «تیام» به دنیا آمد ؛ دختری که پدرش نام او را انتخاب کرد . تیام در روز 30 مهرماه 1383 به دنیا آمد تا عزیز دردانه بابا شود و قسم اول او (به جان تیامم )
*و اما تولد دومین فرزند : با به دنیا آمدن کاکل پسر این زندگی شیرین تر از قبل شد اما نام فرزند دوم را مادر انتخاب کرد : امیربردیا مجیدی سال های آینده جا پای پدر می گذارد ؟؟
*تولد دخترش را بهترین رخداد زندگیش ذکر می کند و همیشه قسم اولش نام او بوده است .
*همه تلاشش را می کند تا تیام و امیربردیا در زندگی آرامش داشته باشند و همیشه میگه تیام همه زندگی منه !( بابا پدر فداکااااااااااااااااار )
*شهرت را زمانی دوست داره ه در میان مردم محبوب باشه !
*به مارک اعتقاد ندار ه بیشتر رویظاهر اجناس و چیزی که از همون اول دلش میخواهد خرید می کنه و بااین وجود فوق العاده خوش تیپه !!!!
*چهار ماشین داره و ماشین مورد علاقه اش بی ام و تیپ هفت است که هم اکنون همراه «بنتلی»2008 وی در امارات و نیز دوماشین دیگرش (پرادو و بنز مشکی او ) در ایران است .
*بهترین خاطره اش سفرش به کربلا همراه تیم پاس بوده !
*کتاب شیرین و فرهاد را دوست دارد .
* از ویژگی های منفی اش که خود نیز به آن اشاره می کند عدم تونایی اش در برقراری ارتباط با دیگران است .
*مثل هر انسان دیگری از دروغ متنفر است اما فردی صبور است .
*عاشق فیام و سینما رفتن است و هنرمند محبوبش امین حیایی وبهرام رادان است .
*موسیقی لایت و آرامش بخش را می پسندد .
*خواننده محبوبش شادمهر است
*از میان باشگاه های خارحی طرفدار اینترمیلان است .
----افتخارات او
#صعود به جام جهانی 98 فرانسه به همراه تیم ملی
#قهرمانی با استقلال در لیگ هشتم
#قهرمانی با بهمن در لیگ
#قهرمانی در اسیا با العین امارات
# قهرمانی در لیگ امارات با الاهلی
# قهرمانی جام حذفی با استقلال
# بهترین بازیکن خارجی لیگ امارات و آقای گل لیگ امارات
# با 107 گل زده در لیگ امامرات بهترین گلزن خارچی این لیگ هم به شمار می آید و تاکنون کسی موفق به شکستن رکوردش نشده
تیم های سابق: میلاد کرمان/ شهرداری کرمان/ امیدپاس/ بزرگسالان پاس/ النصر / استقلال تهران
آرش ابتدا در تیم میلاد کرمان دروازه بان بود اما بعد ازمدتی به خط حمله آمد قد : 175سانتی متر قد
وزن : 72 کیلوگرم
مدرک تحصیلی : دیپلم
محل سکونت فعلی : سعادت آباد، او در حال حاظر با برادرش در تهران زندگیمیکند
برادر کوچک آرش نیز فوتبالیستاست
مدرک تحصیلی : دیپلم
آرش با ساز زدن هم میانه خوبیدارد او دف وتنبک را بسیار خوبمیزند تیم هایی که آرشدر آنها توپ زده عبارتند از: آرش در فصل 81_82 لیگ برتر ایران به عنوان پدیده فوتبال معرفی شد به خاطر سرعتبالا و تکنیکش برانکو او را به تیم ملی دعوت کرد بهترین گل ملیآرش گل او به تیم ملی قطر در بازیهای مقدماتی جام جهانی 2006 آلماناست او همراه تیم ملی ایران به جام جهانی 2006 آلمان راهپیدا کرده است دنیای او به گفته خودش سفیداست از دروغ متنفر است (یعنی اقا آرش اصلا دروغنمیگن) عاشق ماکارونی است آرش میگوید تا آخر عمر فوتبالی خود قصد ازدواجندارد